Monday, June 13, 2005

آزموده را آزمودن خطاست


تراکت را با لبخندی که در آن زمان بین طرفداران خاتمی مد بود به سمتش بردم سپس با متانتی که کاملا گویای تمایز رفتار ما با ناطق نوری ای ها بود قصد داشتم تقدیمش کنم
نگاهش را خیره و عمیق و سنگین به عمق نگاهم دوانید،آن قدر هجیم که تمام وجودم به احاطه آماج نگاهش در آمد،او نیز لبخند میزد اما لبخندش در غالب و معنایی بود متفاوت از آنچه در اندیشه و رفتار من بود، بلکه لبخند نبود به عبارتی تسخر بود
از رفتارش پیدا بود که هزار بار مراعات مرا می کند، سپس نگاهی زود گذر به تراکت که عکسی از خاتمی بالای آن بود وسریع خودش و ماهیتش را ارائه میداد کرد و بعد پرسید : این چیست؟
و من خام بی تجربه فورا گفتم این تراکتی است در خصوص معرفی بیو گرافی جناب آقای دکتر خاتمی
و حالا یقین دارم که بی درنگ دریافت ،که محتوای سوال عمیقش را نفهمیدم و حتما نکات سرشار دیگری را که یقینا حاصل سالها تجربه ی او بودسپس سری تکان داد و برای لحظه ای چشمانش را بست ،که باز این را نیز من درک نمیکردم ،در همان یک لحظه ی کوتاه خاطرات و تجربیات سالها از مد نظرش گذشت چیزی که من و امثال من از آن بی بهره بودیم مانند رای اولی های امروز و متاسفانه این شالوده ی تصمیم گیری احساسی، تک بعدی و بی دانش و تدبیر ما در به اصطلاح نهضت دوم خرداد بود ، که بی شک دستمایه ای عالی برای اهالی سوء استفاده و بهره برداری بود ، و حالا به این تعریف رسیده ام که تجربه گرانبهاست چون بهایش گران است!
و بعد باز نگاه مان به هم گره خورد از سویی او سراپا درد و من سرا پا خامی و شور و نیروی جوانی آماده خرج شدن و بعد پیر زن چادر سیاهش را مرتب کرد و من حتی ندانستم که تفسیر آن سیه چادر غم ایام است ، بعد پرسید :
این کیست ؟ بی درنگ عرض کردم جناب دکتر خاتمی کاندیدای محبوب ما...
در اتمام حرفهایم با ز همان داستان تکرار شد و حالا میفهمم که در نگاهش تو ندانی موج میزد و به حالی خاص گفت :این هم آخوند است و آخوند آخوند است.....
ولی ای دریغ که من ندانستم ،ما ندانستیم و مرتکب اشتباهی در سطح کلان ملی شدیم اشتباهی آنقدر بزرگ که هشت سال تاوانش را در همه ی ابعاد پرداختیم
پس آزموده را آزمودن خطاست...
با تقدیم احترام: فرازی از خاطرات دوم خرداد
سید علی عالم زاده.ماهان

0 Comments:

Post a Comment

<< Home